معنی اسب سیاه و سفید

لغت نامه دهخدا

سیاه سفید

سیاه سفید. [سیا س َ / س ِ] (ص مرکب) رجوع به سیاه سپید و غیاث اللغات شود.


سیاه و سفید فرق...

سیاه و سفید فرق کردن. [ه ُ س َ / س ِ ف َ ک َ دَ] (مص مرکب) کنایه از سواد داشتن یعنی مصحف کتاب خواندن. (از برهان). کنایه از ملکه ٔ خواندن و امتیاز در هر چیز بهم رسانیدن. (آنندراج).

واژه پیشنهادی

اسب سفید

هدنگ

خنگ

نقره خنگ


اسب سرخ و سفید

چال

معادل ابجد

اسب سیاه و سفید

299

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری